پیغام مدیر سایت سلام بازدید کننده محترم به وبلاگ بسیج دانشجویی دانشگاه طبری بابل خوش آمدید لطفا برای استفاده از تمامی امکانات و خواندن تمامی مطالب ویلاگ
شرکت در انجمن و گفتگو با سایر اعضا در سایت ثبت نام کنید همچنین می توانید بعد از عضویت با ارائه مطالب و ایجاد پست در وبلاگ یار و همراه ما بوده و در بروز رسانی و ارتقاء سطح وبلاگ به ما کمک کنید. با سپاس فراوان زندگینامه شهدای مظلومِ مدافع حرم استان مازندران(7) بمناسبت سالروز شهادت محرمعلی مرادخانی،اولین شهید مدافع حرم شهرستان تنکابن
بسیج دانشجویی شهید یحیی نژادِ موسسه آموزش عالی طبری بابل در راستای حفظ یاد و خاطره ی شهدای مظلومِ مدافع حرم،اقدام به انتشار زندگی نامه ی شهدای مظلومِ مدافع حرم استان مازندران بصورت هفتگی می نماید.
این هفته:زندگی نامه شهید محرمعلی مرادخانی،اولین شهید مدافع حرم شهرستان تنکابن
برای مطالعه به ادامه مطلب مراجعه بفرمایید...
شهید مرادخانی برای رفع
محرومیتزدایی و دستگیری از مستضعفان منطقه سر پل ذهاب و شهرستان ثلاث
باباجانی بسیار کوشا بود. به طوری که اهالی آن منطقه عاشق او شدند.
اقداماتی که او در طی دو سال مسئولیتش انجام داد در آن منطقه زبانزد است.
پایگاه بصیرت / حسین عباسیفرد
حماسه و جهاد / شهید محرمعلی مرادخانی از رزمندگان و مدافعان حرم حضرت زینب(س) بود که به دست تروریستهای تکفیری به شهادت رسید. این شهید والا مقام سابقه حضور در دفاع مقدس را نیز در کارنامه جهادی خود دارد. صادقی از دوستان و همرزمان شهید مرادخانی در زمان جنگ و بعد از جنگ تحمیلی است و خاطرات این شهید را این چنین روایت میکند: *پرواز در ساعت ۵ صبح شهید مرادخانی بهار سال ۹۴ بعد از سی و سه سال خدمت بازنشست شده بود. چند ماه قبل از بازنشستگی مدام تقلا میکرد تا به سوریه برود چون مطلع بود که نیروهای بازنشسته را به عراق و سوریه نمیبرند. یک شب ساعت دوازده شب تماس گرفت و گفت فردا ساعت پنج صبح پرواز داریم. در راه تهران این سفر منتفی شد و برگشتیم. خیلی تشنه این سفر به سوریه بود.اما مجددا با اصرار خودش به عنوان مسئول محور به سوریه سفر کرد. در آن سفر برای شناسایی توی کانالی رفته بود با اینکه فرمانده بود اما مانند یک نیرو در نوک پیکان رفته بود و توی کانال پای چپاش آسیب جدی دید. اما برای اینکه روحیه نیروها خراب نشود ادامه داد و در ادامه شناسایی دوباره جراحت و آسیب پا جدیتر شد. با این حال قبول نکرد به ایران برگردد و تا آخر ماموریت در سوریه ماند. بعد از بازگشت هم آرام و قرار نداشت و بنا داشت که دوباره برود. آمدیم تهران ساعت پنج صبح دست تقدیر این بود که محرم به سوریه برود و شهید شود. * برات شهادتش را از امام رضا(ع) گرفت بیست روز قبل از سفر به سوریه با همسرش به زیارت امام رضا(ع) رفت از همان جا با من تماس گرفت. براتش را با امام رضا(ع) گرفت. حاج محرم با همین حقوق بازنشستگی به راحتی میتوانست به زندگیاش برسد اما با سردار رستمیان فرمانده لشگر ۲۵ مازندران صحبت کرد و گفت: من برای رفتن آمادهام و حتی به عنوان فرمانده گروهان نیز راضیام که در عملیاتهای سوریه شرکت کنم. اما خود قرارگاه بر حسب نیاز یک مسئولیت بالاتر به شهید مرادخانی داد. اربعین امسال در راهپیمایی شرکت کرد و از نجف به سمت کربلا عازم بود. سه شنبه یک روز قبل از اربعین با او تماس گرفتند که باید برود سوریه. با اینکه در چند کیلومتری کربلا بود برگشت همدان و با من تماس گرفت. گفتم بیا تنکابن اما از همانجا رفت تهران و پنج شنبه سوریه بود. روز یک شنبه هم در راه آزادسازی حلب شهید شد. *از بی توجهی مسئولین شهرش در یادواره شهدا به گریه افتاد بنده و شهید مرادخانی از ساعت هفت صبح روز شنبه تا غروب روز چهارشنبه کنار هم بودیم. از غروب چهارشنبه هم که به خانه میآمدیم باز هم آرام و قرار نداشت. در بدترین شرایط هم نماز اول وقتش را به هیچ وجه ترک نمیکرد. به سورههای حشر و واقعه بسیار علاقه داشت و با آنها مانوس بود. همیشه تعقیبات بعد نماز را مفصل میخواند و دعای سمات را هم حفظ بود. ما سالها همکار بودیم و در بسیاری از اوقات میدیدم که محرم روزه است. در کارگشایی برای مردم شهرستان تنکابن بسیار کوشا بود و دغدغه مسائل فرهنگی داشت. یادم میآید پانزده روز قبل از شهادتش در مراسم یادواره شهدا از بی توجهی مسئولین شهرش به مسائل فرهنگی به گریه افتاد. با اینکه دبیر هیئت ارزیابی و آمادگی رزم جهادی تیپ ها و لشگرهای مردم پایه سپاه در کل کشور بود اما به عنوان یک فرمانده گروهان راضی بود که به جنگ با تکفیریها برود. یعنی خیلی افتاده حال بود و دنبال جاه و مقام نبود. *بعد از زلزله مازندران دو جنازه از زیر آوار درآورد توی زلزله مازندران که چند سال پیش اتفاق افتاد در مرزن آباد خودش به تنهایی دو جنازه در آورد. میتوانست کنار بایستد و دستور بدهد اما عین نیروهای عادی همیشه داخل گود بود. در جاده کندوان وقتی بهمن میآمد و جاده بسته میشد باز هم میتوانست توی ماشین بنشیند و امر و نهی کند اما پا به پای نیروهایش توی جاده حرکت میکرد و میلگرد میزد تا ماشینها را پیدا کند و مردم را نجات بدهد. *مردمان اهل سنت ثلاث باباجانی عاشق مرادخانی بودند سال ۶۲ جانشین تیپ پیاده امامت و مدتی هم فرمانده قرارگاه بود. مردمان آن منطقه اکثرا از برادران اهل سنت هستند. شهید مرادخانی برای رفع محرومیت زدایی و دستگیری از مستضعفان در منطقه سر پل ذهاب و شهرستان ثلاث باباجانی بسیار کوشا بود. به طوری که اهالی آن منطقه عاشق مرادخانی شده بودند. اقداماتی که او در طی دو سال مسئولیتش انجام داد در آن منطقه زبانزد است. وقتی شهید مرادخانی را دفن کردیم گفتم ما شهید مرادخانی را کاشتیم. *عاشق شهید گلگون بود و میگفت: بارها از این شهید حاجت گرفته ام حاج محرمعلی مرادخانی به شهید مصطفی گلگون فرمانده محور ۲۵ کربلا در فاو بسیار علاقهمند بود. هروقت مشکل داشت به مزار شهید گلگون سر میزد و میگفت حضرت آقا فرمودند: «شهدا امامزادهگان عشق هستند» من بارها از این شهید حاجت گرفتم به رفقایش سفارش میکرد اگر مشکلی دارید از شهید گلگون بخواهید حتما گره گشایی میکند. یکی از دوستان که سالها بچهدار نمیشد یک نذری کرد و شهید گلگون حاجتش را داد.
*اعتقاد عمیقی به امر به معروف و نهی از منکر داشت شهید مرادخانی به مسئله امر به معروف و نهی از منکر تاکید ویژهای داشت. به نظرم شهادتش هم برای نهی از منکر بود. همیشه میگفت ما به عنوان یک بچه حزب اللهی موظفیم که مباحث امر به معروف و نهی از منکر را با روش صحیح در جامعه تبیین کنیم. حاج محرمعلی معتقد بود که اگر این موضوع را جدی نگیریم دشمن از همین موضع نفوذ می کند. به این مسئله ایمان داشت. *حتی یک ترکش همه چیز را دود میکرد زمان جنگ در خط پدافندی فاو بودیم. عراق مستمر در حال تیراندازی بود و زیر آتش بیشمار و بی امان عراق کم آورده بودیم و از آن مهمتر مهماتمان تمام شده بود. شهید مرادخانی قایقی را پر از جعبه مهمات کرد و به اروند رود زد. همه رزمندهها ترسیدند چرا که این حرکت بسیار خطرناک بود اگر یک ترکش به قایق می خورد انفجار مهیبی رخ میداد. اما شهید مرادخانی مهمات را به فاو رساند. محرمعلی در آن زمان فرمانده آبی خاکی لشگر ۲۵ مازندران هم بود. *گفتند: محرم! اعدام صحرایی میشوی
شهید مرادخانی سال ۶۲ در کردستان در محور «دزلی
مریوان» مسئول ادوات و آتش بود. فرمانده سپاه مریوان گفته بود تا من
نرسیدم حق تیراندازی و آتش ندارید. دیدهبان ستون زرهی عراق را دیده بود که
به سمت ما در حال حرکت است. شهید محرمعلی مرادخانی دستور آتش را با
مسئولیت خودش صادر کرد. همکاران و دور و بریهای شهید مرادخانی گفتند محرم
این کار خطرناک است و اعدام صحراییات میکنند. محرم در جواب گفت: اشکال
ندارد من به نظرم درستترین کار ممکن را انجام دادهام. ما که نمیتوانیم
دست روی دست بگذاریم تا دشمن به ما برسد. ستون دشمن را زدند و به خاطر این
تصمیم به جای شهید مرادخانی کلی از دشمن تلفات گرفتیم. وقتی فرمانده مریوان
آمد از محرم تقدیر کرد و گفت کار درستی انجام دادی برادر اگر من هم بودم
همین کار را انجام میدادم.
**یاد و خاطره ی تمامی شهدای مظلوم مدافع حرم گرامی باد.**
برای مشاهده حاشیه دیدار خانواده شهید مدافع حرم محرمعلی مرادخانی با امام خامنه ای (1395/09/01) اینجا کلیک بفرمایید.
** یاد و خاطره ی تمامی شهدای مظلوم مدافع حرم گرامی باد.**
برای مشاهده زندگی نامه سایر شهدای مدافع حرم استان مازندران کلیـک بفرماییـد.
برای مشاهده آرشیو فعالیت ها و گزارش مراسمات انجام شده توسط بسیـج دانشجویـی شهیـد یحیـی نـژاد موسسه آموزش عالی طبری بابل کلیـک بفرماییـد.
برای مشاهده آرشیو فعالیت ها و گزارش مراسمات انجام شده توسط کانون فرهنگی-هنری موسسه آموزش عالی طبری بابل کلیـک بفرماییـد.
نمایش این کد فقط در ادامه مطلب برای قرار کد مورد نظر به ویرایش قالب مراجعه کنید تاریخ : سه شنبه 16 آذر 1395 نویسنده : دانشجوي بسیجی l بازدید : 7209
ارسال نظر
مطالب گذشته
» بر میگردم... »» سه شنبه 20 اردیبهشت 1401
» اولین سالروز درگذشت مرحوم حاج اسماعیل روحی پرکوهی »» جمعه 19 آذر 1400 » مرحوم حاج اسماعیل روحی پرکوهی »» چهارشنبه 19 آذر 1399 » *آرشیو فعالیت های انجام شده توسط بسیج دانشجوییِ موسسه آموزش عالی طبری بابل* »» شنبه 05 اردیبهشت 1394 » روزه بي سحری ممنوع! »» سه شنبه 10 تیر 1393 » تسلیت بمناسبت درگذشت دانشجوی مرحوم »» جمعه 25 شهریور 1401 » ثبت نام مراسم جشن فارغ التحصیلی سال 1401 دانشجویان موسسه آموزش عالی طبری بابل »» چهارشنبه 09 شهریور 1401 » نوحه ناصرالدین شاه قاجار در وصف سیدالشهدا علیه السلام - جبرئیل »» سه شنبه 01 شهریور 1401 » فراخوان ثبت نام اردوی جهادی تابستان 1401 »» سه شنبه 18 مرداد 1401 » خواهر مهد جو ، مسئول جدید بسیج دانشجویی موسسه »» یکشنبه 26 تیر 1401 | |||||||||
[ طراحی مجدد و ترجمه از : Ghaleb-Weblog.Ir ] [ طراح اولیه قالب ] |