"شعار سال"
شعار سال
"مکتب حاج قاسم"
مکتب حاج قاسم
"شهدای شاخص سال"
شهدای شاخص سال
"بیانیه گام دوم"
گام دوم
"کانال تلگرام ما"
کانال تلگرام
*شادی روح همه اموات:صلوات*
مرحوم حاج اسماعیل روحی پرکوهی
آمار کاربران

برای عضویت در وبلاگ کلیک کنید!


رمز عبور را فراموش کرده ام! ؟

عضويت سريع
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
پیغام مدیر سایت
سلام بازدید کننده محترم به وبلاگ بسیج دانشجویی دانشگاه طبری بابل خوش آمدید لطفا برای استفاده از تمامی امکانات و خواندن تمامی مطالب ویلاگ

شرکت در انجمن و گفتگو با سایر اعضا در سایت ثبت نام کنید

همچنین می توانید بعد از عضویت با ارائه مطالب و ایجاد پست در وبلاگ یار و همراه ما بوده و در بروز رسانی و ارتقاء سطح وبلاگ به ما کمک کنید. با سپاس فراوان

زندگی نامه شهدایِ مظلومِ مدافعِ حرمِ استانِ مازندران(18)

ابراهیم عُشریه ، سومین شهید مدافع حرم شهرستان نکاء

شهید ابراهیم عشریه

بسیج دانشجویی شهید یحیی نژادِ موسسه آموزش عالی طبری بابل در راستای حفظ یاد و خاطره ی شهدای مظلومِ مدافع حرم ، اقدام به انتشار زندگی نامه ی شهدای مظلومِ مدافع حرم استان مازندران بصورت هفتگی می نماید.

این هفته : زندگی نامه شهید ابراهیم عُشریه ، سومین شهید مدافع حرم شهرستان نکا


برای مطالعه به ادامه مطلب مراجعه بفرمایید...

«شهید مدافع حرم ابراهیم عشریه...» : شهیدی که در 25 فروردین ماه 95 خبر مجروحیت و احتمال به شهادت رسیدنش به گوش رسید اما به دلیل مشخص نبودن وضعیت پیکر این شهید و با پیگیری های به عمل آمده از مراجع ذیربط پس از 54 روز، خبر شهادت این شهید رسما تایید شد.

اسماعیل عشریه برادر بزرگ‌تر شهید ابراهیم عشریه که چهار سالی از او بزرگ‌تر است، در گفت‌وگو با فارس، در مورد خصوصیات اخلاقی، اعتقادی و رفتاری برادر شهیدش اینچنین می‌گوید: آقاابراهیم بچه‌ای بود که خیلی‌ها می‌شناختنش و به‌واسطه ارتباط با افراد و اقشار مختلف و توانایی‌های فراوانی در قرآن و ورزش جودو داشته و همچنین به‎عنوان فرمانده گردان آموزشی در دانشگاه تربیت پاسداری امام حسین(ع) تهران مشغول بود. نقش معلمی در این عرصه، از او انسانی با اراده ساخته بود که با تربیت شاگردان مختلف در استان‌های مازندران، اصفهان، قم و تهران، افراد زیادی را از کودک تا بزرگسال به خود جذب کرده بود.

وی با بیان اینکه این شهید بزرگوار در زمینه مسائل اعتقادی و مذهبی خاص بود و از برادرهای دیگرمان متفاوت‌ بود، توجه به نماز اول وقت را از ویژگی‌های مهم این شهید در کنار احترام به والدین و بزرگ‌ترها دانست و با ذکر خاطره‌ای، یادآور شد: در سیل سال 78 نکا که آسیب فراوانی به شهرستان وارد شده بود، منزل پدری ما نیز دچار خسارت شد و ما برای ترمیم و بازسازی منزل در کنار پدر کمک‌کار استادکار برای تعمیرات بودیم که آقاابراهیم هم با ما بود، در آن شرایط سخت و بحران‌زده روزی نبود که صدای مؤذن بلند شود یا موقع اذان باشد و ابراهیم دست از کار نکشد، در هر شرایطی نماز اول وقت اولویت ایشان در کار و برنامه‌های مختلفش بود.

برادر شهید عشریه، با اشاره به استواری، صلابت و آگاهی در مسائل مختلف شهید ابراهیم عشریه، گفت: آقاابراهیم دارای توانمندی‌های مختلفی بود که قدرت و آگاهی پشت آن بود، در صحبت‌هایش مقتدارانه صحبت می‌کرد و این مسأله یکی از نکاتی بود که در کنار نقاط برجسته دیگر زندگی‌اش، از او فردی خاص ساخته بود.

وی در مورد چگونگی پیوستن این شهید به سپاه، اظهار کرد: سال 1379 از طریق یکی از دوستان به سپاه معرفی شد البته برادر بزرگ من در نیروی انتظامی بود اما آقاابراهیم براساس تفکری که داشت وارد سپاه شد؛ آنچه او را تحت تأثیر قرار داد، اندیشه امام خمینی(ره) و راه و روش انبیای الهی و به اهتزاز درآوردن پرچم توحید بود؛ این مسائل مد نظر شهید بود و با علم و آگاهی از سپاه وارد این نهاد شد و به قول خودش «با شناخت هستی و درک فلسفه خدمت و ارسال رسل و اینکه اندیشه امام خمینی(ره) به اهتزاز درآوردن پرچم توحید بوده در این مسیر قرار گرفتم».

برادر شهید عشریه گفت: برای رفتن به سوریه کاملاً مستقل حرکت و عمل کرد، از پدر و مادر اجازه گرفت، به نظر می‌رسید مادر احساس دلتنگی می‌کند، نوع رفتار مادر طوری بود راضی به رفتن ابراهیم نبود، وقتی ابراهیم از نارضایتی مادر آگاه شد، به او گفت: «مادر جان! رفتن من که ناراحتی ندارد، هر جا اسلام نیاز به کمک داشته باشد، ما باید جان‌مان را بر کف بگذاریم». به‌نوعی با حرف‌هایش و با همان نفوذ کلام، مادر را راضی کرد.

وی افزود: عشق به ائمه(ع)، ابراهیم را مشتاق به دفاع از حریم اهل بیت(ع) کرد؛ هم‌رزمان او می‌گویند یکبار قرار بود که ابراهیم به سوریه اعزام شود اما ما فرد دیگری را به‌جای او اعزام کردیم، وقتی ابراهیم متوجه این کار ما شد، به‌شدت و با تندی به ما اعتراض کرد که این اعتراضش سبب شد، در اعزام بعدی او را بفرستیم.

اسماعیل عشریه در مورد شب و روزهای آخری که با برادرش بود، گفت: دو روز قبل از رفتنش به سوریه، زنگ زدم و با هم صحبت کردیم اما حرفی از رفتن نزد؛ یک شب قبل از اعزام به سوریه در منزلش در قم با همسر و فرزندان خود وداع کرد و شب آخر همه ما را در منزل خواهرم در تهران جمع کرد، همه برادر و خواهرها بودند، آنها به من گفتند: «شما به‎عنوان برادر بزرگ‌تر یک چیزی به آقاابراهیم بگو، نگذار او برود». اما با اینکه حرف‌هایم را رُک و صریح می‌زنم، در آن لحظه نمی‌توانستم مانعش شوم و جرأت نداشتم حرفی بزنم، انگار توانی در زبانم نبود؛ بالاخره خداحافظی کردیم و آمدیم، هنگام خداحافظی من، همسرم و پسرم ایستادیم کنار ابراهیم، دیدم ابراهیم اضطراب شدیدی دارد و منتظر است ببیند من چه می‌گویم اما همچنان سرم را به پایین دوختم و نگاهش نکردم و فقط گفتم: «داداش! می‌دونم می‌خواهی بروی، تصمیمت را گرفتی، می‌دانم انسان قوی هستی و قدرت محکمی پشت تصمیمت هست، تو استاد فنون نظامی و جنگ هستی و شاگردان مختلفی تربیت کردی و منطقه را می‌شناسی اما بدون این جنگ است، جنگی که عین واقعیت است و با کسی شوخی ندارد، مراقب خودت باش».

وی ادامه داد: همین‌که سوار ماشین شدیم، همسرم گفت: «ای خدا چرا تو چیزی به او نگفتی که نرود». گفتم: «به‌ولله نتوانستم». می‌دانستم که قدرتی او را می‌برد؛ صبح فردا هم ابراهیم وقتی از منزل خواهرم می‌رفت، هنگام خداحافظی با خواهر و دامادم، روبوسی کرد و پس از چند قدم دور شدن، برگشت و فقط گفت: «حلالم کنید».

برادر شهید عشریه گفت: تأمل راجع به این موضوع، اهدافی که این شهدا داشتند و راه و مسیری که شهدا انتخاب کردند، ما را به نتیجه مطلوبی می‌رساند، انسان باید تلاش کند تا به حد اعلا و نهایی برسد و این باید در عمل نشان داده شود، چه خوب است فلسفه خلقت را درک کرده و خداوند توان دهد تا در مسیر شهدا گام برداریم.

* شهادت ابراهیم ما را صبور کرد و تلنگری برای ما بود

برادر شهید عشریه از دوران انتظار خبر شهادت تا تأیید شهادت گفت و یادآور شد: ما بیش از 50 روز منتظر ابراهیم بودیم و لحظه لحظه‌اش برای ما سخت بود و همه خانواده، دوستان، فرماندهان پیگیر این مسأله بودند اما آنچه به‌دست آوردیم صبر است؛ شهادت ابراهیم ما را صبور کرد و وقتی بعد از شهادتش به کلیپ، وصیت‌نامه و سفرنامه کربلای او رجوع کردم، گفتم: «اگر ابراهیم برگردد برایش سینه‌خیز می‌روم و اگر برنگشت سینه‌ام را ستبر می‎کنم».

وی ادامه داد: در همان اوایل بعد از شنیدن خبر شهادت ابراهیم در 25 فروردین ماه به منزل شهید در قم رفتم و وقتی جاویدالاثری او برای ما روشن شد به همسر شهید گفتم: «ابراهیم وصیت‌نامه‌ای ندارد؟» گفت: «چرا دارد، شب آخر تا ساعت 11 شب او با بچه‌ها بازی کرد و بعد تا ساعت 4 صبح این وصیت‌نامه را نوشت».

همسر شهید نقل می‌کند که آقاابراهیم وقتی استاد اخلاق خود حجت‌الاسلام غفار غفاری را به کربلا برد، در راه برگشت، حاج آقا به آقاابراهیم گفت، یک گزارشی از کربلا به ما بدهید و درک‌تان را از کربلا برای ما بنویسید، آقاابراهیم سفرنامه‌ای چندصفحه‌ای نوشت و خدمت حاج آقا داد.

برادر شهید عشریه گفت: بعد از خواندن وصیت‌نامه شهید، تصمیم گرفتم حاج آقا غفاری را ببینم و هماهنگ شد خدمت حاج آقا رسیدم، ایشان گفتند: «من آقاابراهیم را حدود 20 سال می‌شناسم، ابراهیم پاسداری زحمت‌کش بوده و دشواری‌های فراوانی را در این مسیر برای رسیدن به شهادت تحمل کرد».

* با شهادت ابراهیم ما بزرگ شدیم

برادر شهید عشریه با بیان اینکه شهادت ابراهیم خیلی از ماها را تکان داد و تلنگری برای ما بود که خیلی‌ها را تحت تأثیر قرار داد، بیان کرد: تأثیرات فراوانی از شهید گرفتیم، یکی از دوستان در این‎باره می‌گفت: «ابراهیم رفت اما ما خیلی بزرگ شدیم و عزت و افتخار پیدا کردیم».

وی گفت: آنچه در مورد برادر شهیدم گفتم عین واقعیت و زندگی روان و جاری او بوده، چیزی نگفتم تا برادرم را بزرگ کنم، ابراهیم باعث افتخار همه ما و جهان اسلام است، زیرا کاری انجام داد که به آن اعتقاد داشت، در غیر این‌صورت کار هر کسی نیست که سه فرزند دخترش را که جگرگوشه‌هایش بودند، گذاشت و رفت.

* مرگی غیر از شهادت، برای این رزمندگان غیور اسلام متصور نیست

امام جمعه نکا نیز در گفت‌وگو با فارس، با تبریک و تسلیت به‌مناسبت اعلام شهادت ابراهیم عشریه، وجود این شهدا را مایه افتخار شهرستان دانست و گفت: این شهدا با اخلاص خود در راه دفاع از مرزهای اسلام گام برداشتند و  مرگی غیر از شهادت، برای این رزمندگان غیور اسلام و اهل بیت(ع) نمی‌توان متصور بود.

حجت‌الاسلام محمدباقر محمدی‌لائینی اظهار کرد: عاشق شهادت و جهاد در راه خدا بودن در تربیت درست وجودی این شهدا است و این مسأله بیانگر آن است که این شهدا در خانواده‌هایی تربیت شدند که با اسلام و اهل بیت(ع) انس و الفت گرفته و رشد کردند.



آنچه در پی می خوانید فرازهایی از وصیت نامه این شهید جاویدالاثر است؛



فرزندان عزیزم زهرا خانم، زینب جان و معصومه شیرین زبان:

عزیزانم! پدرتان تمام تلاش خود را به عمل آورد تا نمونه یک پدر خوب باشد. اما به خوبی می داند که نتوانست به هدف خود نایل آید. بدانید همیشه شما را دوست داشت و عاشقتان بود. به شما وصیت می کنم جز در راه دین مبین اسلام و ولایت (در قول و فعل) قدم مگذارید و خود را ارزان مفروشید و آیه شریفه 22 سوره مبارکه ابراهیم (وَقَالَ الشَّیْطَانُ لَمَّا قُضِیَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَمَا کَانَ لِیَ عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِی فَلَا تَلُومُونِی وَلُومُوا أَنْفُسَکُمْ مَا أَنَا بِمُصْرِخِکُمْ وَمَا أَنْتُمْ بِمُصْرِخِیَّ إِنِّی کَفَرْتُ بِمَا أَشْرَکْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِینَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ) را همواره مدنظر داشته باشید. قرآن را سرلوحه زندگی خود قرار دهید (چرا که قرآن هدیه ی خداوند سبحان به ما و کتاب قانون زندگی ماست و تامین کننده  سعادت دنیا و آخرتمان) و شهادت در راه خدا را آرزویتان.

مجالس اهل بیت علیهم السلام را جدی بگیرید (چه میلادهای نورانی و چه شهادت ها) و توشه آخرت خود را از این مجالس به ویژه مجالس سوگواری حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و شهدای کربلا و اسارت عمه سادات خانم زینب سلام الله علیها فراهم آورید و بدانید که بهشت حقیقی را می توانید در همین مجالس جست و جو کنید.

حسین گونه و زینب وار زندگی کنید و با همین حال به دیدار خدایتان بروید. ذکر و یاد مولایمان حضرت بقیه الله ارواحنا فداه را هرگز فراموش نکنید و توسل به مادر سادات خانم زهرای اطهر را کار هر روزتان قرار دهید. نیکی به مادرتان را فراموش نکنید. او برای استحکام خانواده و تربیت شما خون دل ها خورد و استقامت ها کرد.

پدر و مادر عزیزم:

خوب می دانم در راه رشد و تعالی این فرزند ناخلف خود هیچ کوتاهی نکردید و تمام تلاش خود را به کار بستید و از این بابت از شما تشکر می کنم. از خداوند سبحان تقاضا دارم شما را با صالحان محشور گرداند. بدانید از زمانی که احساس کردم در راه حفظ بنیاد خانواده و تربیت فرزندان از هیچ کوششی دریغ ندارید و از طرفی نیز شلاق زمانه و رنج های روزگار کارتان را سخت تر کرده است، تمام تلاش خویش را به کار بستم تا باری از دوش خانواده بردارم نه اینکه خود باری سنگین بر دوش شما باشم. نمی دانم چقدر توانستم در این امر موفق باشم. پدر و مادر عزیزم اگر کوتاهی در انجام وظایف داشتم که می دانم داشتم مرا ببخشید و از تقصیراتم بگذرید، در همه حال به دعای خیر شما محتاجم خواهشمندم از این فرزند نابکار دریغ مدارید. همچنان در راه قرآن و اهل بیت علیهم السلام به پیش بروید تا عاقبت به خیر باشید.

به همه کسانی که از طریق نوشتار صدایم را می شنوند وصیت می کنم حول محور قرآن، نبوت و ولایت، اتحاد خود را حفظ نمایند تا نگذارند دشمن زبون با استفاده از منافقین داخلی (همان ها که از همان ابتدا به دنبال خزیدن در آغوش استکبار بودند و فتنه 88 را به وجود آورند و به وجود آورنده فتنه های آینده نیز خواهند بود) فکر تعدی به ایران اسلامی را به خود راه دهد.

پس از شهادتم مرا با کفنی که از عتبات عالیات خریده ام کفن کنید (به احتمال زیاد خمس آن را داده ام ولی محض احتیاط بازهم پرداخت شود) همیشه دوست داشتم زیر پای شهدای شهرستان نکا دفن شوم، اگر پدر و مادرم و همسرم مخالفتی ندارند و آن ها را به رنج و تعب نمی اندازد، مرا در آنجا دفن کنید.

خدایا این ناچیز درگاهت دوستت دارد و عاشقانه تو را می پرستد. اگر علقه ای به دنیا و زن و فرزند دارد فقط به خاطر توست و تو را و محبت تو را در آن ها می بیند. تو خود بهتر از هرکس دیگری می شناسی ام، در اعماق وجودم با تمام خطاهایم تو را می خواهم و تو را دوست دارم و دیگر هیچ.

مشتاقانه در آرزوی وصالت هستم. تلخی حضور در دنیا را با امید به شیرینی وصلت برایم قابل تحمل می کند. منتظرم تا نظر مبارکت بر افتد که این حقیر را از این زندان برهانی و به سرای ملکوتم ببری و در جوارت بارم دهی.

نمی گویم خالصانه فقط و فقط به عشق تو زیستم اما تلاشم این بود تا اینگونه باشم و در تمام اعمالم رضایت تو را مدنظر داشته باشم، اما در بسیاری از موارد هوای نفش بر من غالب بشد و از این بابت عذر می‌خواهم.

خدای مهربانم به کمکت نیازمندم خوب می دانی که دشمن قوی هست و قدر و برای مبارزه با او به همراهی تو نیاز دارم، پس کمک کن و مگذار خود را در اعمالم شریک کند و اخلاص را از من برباید به تو توکل می کنم و تو را بهترین یاور می دانم. خدایا کمی عقل و کوچکی مرا مبین بزرگواری عظمت و عفو و گذشت خویش را ببین. خدایا همه می گویند رفیق بی کلک مادر ولی این حقیر مسکین می گوید رفیق بی کلک خدا. مولایم همواره تو را رفیق خویش دانستم و مهربان تر از مادر، گرچه بی وفایی هم کردم ولی از تو می خواهم بر این بنده حقیرت به نظر عفو بنگری و او را ببخشی و او را با آقایش محمد صلی الله علیه و آله و سلم و خانم زهرا سلام الله علیها، مولایش علی علیه السلام و فرندان طاهرش علیهم السلام محشور گردانی. سرورم بقیه الله الاعظم را سلامت بداری و در فرجش تعجیل بفرمایی.

مولایم به کمتر از شهادت راضی نمی شوم. تو به خدایی خود نگاه کن نه به بیچارگی این مسکین پس به حق حسین شهید دعایم را مستجاب فرما به حق زهرای شهیده خواسته ام برآورده کن.
 


برای مطالعه بیشتر بر روی عناوین زیر کلیک کنید:


سخنان اثرگذار شهید مدافع حرم ابراهیم عشریه قبل از اعزام به سوریه+کلیپ

دلنوشته دختر شهید مدافع حرم ابراهیم عشیره


** یاد و خاطره ی تمامی شهدای مظلوم مدافع حرم گرامی باد.**



برای مشاهده آرشیو فعالیت ها و گزارش مراسمات انجام شده توسط بسیـج دانشجویـی شهیـد یحیـی نـژاد موسسه آموزش عالی طبری بابل کلیـک بفرماییـد.


برای مشاهده آرشیو فعالیت ها و گزارش مراسمات انجام شده توسط کانون فرهنگی-هنری موسسه آموزش عالی طبری بابل کلیـک بفرماییـد.



امتیاز : نتیجه : 5 امتیاز توسط 2 نفر مجموع امتیاز : 10

درباره : معرفی و زندگینامه شهدا , شهدای مظلومِ مدافع حرم , شهدای استان مازندران , شهدای گمنام , شهدای مظلومِ مدافع حرمِ استان , معرفی و زندگی نامه بزرگان ,

نمایش این کد فقط در ادامه مطلب برای قرار کد مورد نظر به ویرایش قالب مراجعه کنید
مطالب مرتبط
بر میگردم...
اولین سالروز درگذشت مرحوم حاج اسماعیل روحی پرکوهی
مرحوم حاج اسماعیل روحی پرکوهی
*آرشیو فعالیت های انجام شده توسط بسیج دانشجوییِ موسسه آموزش عالی طبری بابل*
سالروز شهادت سربازِ شهید رضا روحی پرکوهی
هفتمین روز درگذشت مرحوم حاج اسماعیل روحی پرکوهی
مرحوم حاج اسماعیل روحی پرکوهی/2
بهارِ غایبِ تقویمِ روزگار! ببین چه با طراوتِ ما، سردیِ زمستان کرد
شهید و دانشمند هسته ای : محسن فخری زاده
پیام امام خامنه ای به‌مناسبت سالروز تشکیل بسیج مستضعفان-آذر 1399

تاریخ : پنجشنبه 04 خرداد 1396 نویسنده : دانشجوي بسیجی l بازدید : 4002

ارسال نظر
کد امنیتی رفرش


مطالب گذشته
درباره ي وبلاگ

سلام. این وبلاگ توسط تعدادی از دانشجویان بسیجی پایگاه شهید یحیی نژاد موسسه آموزش عالی طبری بابل و با هزینه شخصی ایجاد گردیده و در حال فعالیت و بروز رسانی می باشد امیدوایم با حضور گرمتان در وبلاگ لحظات خوبی را سپری کنید و ما را از نظرات و پیشنهادتان بهرمند سازید...
موضوعات وبلاگ
معرفی و زندگینامه شهدا
پـــــــیام تــبریک
پــــیـام تسلیت
مطالب پندآموز
سخنان و بیانات ارزنده
مناسبت های مذهبی
مناسبت های ملی
بیداری اسلامی
فتنه
اطلاعیه
فراخوان
انتظار
ورزشی
خنده حلال
احکام شرعی
فرهنگی
قرآن مجید
پزشکی
غیر غیرسیاسی
معرفی و زندگی نامه بزرگان
انسان250ساله(ائمه معصومین(علیهم السلام))
اخبار و فعالیت های بسیج دانشجوییِ موسسه
اخبار داخلی موسسه
اخبار داغ کشور و جهان
اخبار بسیج دانشجویی
روستای پــرکـوه
نويسندگان
دانشجوي بسیجی ارسالی: 1419
محسن زاده ارسالی: 8
یه بسيجی ارسالی: 2
بسيج خواهران ارسالی: 126
مطالب محبوب
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
لینک دوستان

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به بسیج دانشجویی دانشگاه طبری بابل مي باشد.

طراح و مترجم قالب

طراح قالب

جدیدترین مطالب روز

فیلم روز

بسیج دانشجویی دانشگاه طبری بابل